ریحانه موسوی | شهرآرانیوز؛ تئاتر «مهمانی خانه ما» به کارگردانی حمید کیانیان که این روزها در تماشاخانه استاد حسین نوری روی صحنه است، شامگاه شنبه برای اصحاب رسانه اجرا شد. حمید کیانیان پس از نمایشهای «پرواز کبک ها»، «پرنده و فیل» و «خانم خزوک» و... این بار با تئاتر «مهمانی خانه ما» با موضوع اجتماعی، خانوادگی و پس از سالها فعالیت در حوزه تئاتردرمانی، با وقفهای نزدیک به پانزده سال به اجرای نمایش بزرگ سال بازگشته است. در حاشیه این اجرا با کارگردان و دو بازیگر آن گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
حمید کیانیان با بیان اینکه حدود بیست سال است به صورت تجربی با مقوله تئاتردرمانی آشنا شده و کارهای زیادی را در این خصوص روی صحنه برده است، بیان کرد: ما نمایشنامههای روان شناسانه داریم که تئاتردرمانی میکنند. در این نوع کار باید همه چیز را با نمایش و بازی ادغام کنیم تا بتوانیم برای مراجعه کننده برون ریزی کنیم. این اتفاق باید درون یک نمایشنامه ازپیش تعیین شده و فی البداهه اتفاق بیفتد. وی افزود: نمایش «مهمانی خانه ما» از آن دسته نمایشهای از پیش اتفاق افتاده است و تماشاگران براساس ذهنیت و شخصیت پنهانی که دارند، خودشان را جای شخصیتهای نمایش میگذارند.
آنها نمیخواهند این کار را انجام دهند، اما میبینند این صحنه برایشان آشناست و در ناخودآگاهشان آن را تصور میکنند. این کارگردان، خوبی این گونه نمایشها را در وادارکردن افراد به برون ریزی میداند که باعث میشود دوباره به خود و زندگی شان نگاه کنند. وی اظهار میکند: من کلاسها و دورههای تئاتردرمانی برگزار میکنم و میبینم بسیاری از زنان و مردان با این مشکلات درگیر هستند. همسری میآید و از روابط موازی یا از شخصیتهای مرزی و دوقطبی همسرش شکایت میکند و نمیدانند چه اتفاقی درحال رخ دادن است.
آنها به جای اینکه درپی درمان آن باشند، شروع میکنند به ایجاد روابط موازی تا خودشان را از درمان آن خلاص کنند و در عین حال بتوانند یک زندگی داشته باشند. آنها نمیدانند که این خطرناکترین کاری است که میتواند زندگی شان را به هم بریزد و شخصیتشان را از بین ببرد. ما در روابط موازی که ایجاد میکنیم، دچار خیانت میشویم. یک نگاه، یک حرف و یک بیرون رفتن ساده نیز میتواند خیانت باشد.
او که برای تولید این نمایش بیش از دو سال درحال بررسی و مشاهده بوده است، در ادامه بیان کرد: نویسنده این تئاتر حدود یک سال مشغول به تحقیقات روی چند خانواده مشخص بود که در آنها زن یا مرد دارای شخصیت مرزی بودند. او با همسران آنها صحبت و زندگی شان را احیا کرده و دوباره نوشته است.
کیانیان درباره خصوصیات شخصیتهای نمایشش میگوید: در این نمایش شخصیت مرد نمیتواند زندگی را مدیریت کند و این مشکل بسیاری از افراد است که اگر با یک فرد که دارای اختلال شخصیت است، درحال زندگی هستند، به جای مدیریت زندگی، نفسشان آنها را به سمت روابط موازی میکشاند و احساسات، عواطف و لذت هایشان را آنجا پیاده میکنند تا بتوانند با آن فرد زندگی کنند که باعث ازبین رفتن بنیان خانواده میشود.
سیدمحمد مداح حسینی، بازیگر نمایش «مهمانی خانه ما» بیان کرد: در نقشها نوعی دوگانگی وجود داشت که در آن هم زمان هم باید آدم بدی باشیم و هم نباید آدم بدی باشیم. این دوگانگی ذات شخصیت درام است؛ یعنی ما هیچ گاه شخصیتی را که کاملا بد است، دوست نداریم، بلکه شخصیتهایی را دوست داریم که با بخشی از آن ارتباط برقرار میکنیم و با بخشی از آن ارتباط برقرار نمیکنیم. این دوگانگی برای من سخت بود، زیرا باید آن را در بازی اضافه میکردم.
وی افزود: دیوانگی و اختلال شخصیت مرزی بازیگر روبه روی من یعنی سیما، در دیالوگها آمده است، اما در شخصیت من یعنی بهرام این موضوع وجود نداشت که کار سختی بود و کارگردانی حمید کیانیان به علاوه بازی خوب مهشید شریفی بسیار به این قضیه کمک میکرد. من نیز در سالهایی که دانشجو و مدرس بازیگری بودم، تلاش کردم این تکنیک را بیاموزم. مداح حسینی گفت: بخشهای کوتاهی در رویارویی با تماشاگران به صورت بداهه کار کردم، اما سایر بخشهای نمایش را در تمرینات به صورت دقیق چیده بودیم و لحظه به لحظه آن را تمرین کردیم تا بتوانیم نتیجه خوبی از آن بگیریم.
مهشید شریفی، دیگر بازیگر این نمایش، نیز درباره نقشش توضیح داد: من نقش زنی را برعهده داشتم که دارای یک اختلال شخصیتی دوقطبی بود. پیچیدگی شخصیت سیما باعث شد تا من این نقش را قبول کنم، زیرا در مشهد به مقوله تئاتردرمانی بسیار کم پرداخته میشود، درصورتی که این اختلال بین اطرافیان ما زیاد است.
وی که بیش از دو سال است از فضای بازیگری تئاتر دور بوده، در پاسخ به اینکه آیا برای اجرای این نقش الگوی خاصی داشته است یا نه، میگوید: نه، نداشتم، اما بیشتر کسانی که نمایش را تماشا میکنند، چنین افرادی را در اطرافیان خودشان دیده و لمس کرده اند. ما حتی تماشاچیانی داشته ایم که شخصیت سیما را در ۱۰نفر دیده اند، یعنی هر قسمت از آن شخصیت، شبیه یک فرد بوده است.
این شخص بلاتکلیف بود، لحظهای شاد و لحظهای غمگین، عصبی، عاشق همسر و متنفر از او. وقتی این نقش به من پیشنهاد شد، درباره اش مطالعه کردم و با خواهرم که روان شناس است، گفتگو کردم. حرفهای او در پرورش نقش به من کمک بسیاری کرد.